...
وامروز 1101سال و...ماه و...ساعت و...دقيقه و...ثانيه...ازمحروميت عالم از ديدار تو حجت خدا مي گذرد .هزارواندي سال است كه آخرين پيامبر و اوصياء پس ازاو نيز انتظار فرج تورا دارند،اي آخرين وصي!اي بقيه الله!وما چه آسوده با غيبتت خو كرده ايم،چه ناجوانمردانه ازتو دل بريده ايم ودر روزمرگي زندگي اصل كل خير رادر زاويه فرعيات به فراموشي سپرده ايم.به امت هاي پيامبران پيشين كه مي نگرم ،چه كم مي آورم ازهمين قوم بني اسرائيل كه به تمسخر ؛بهانه جو مي خوانيمشان ومي گوييم خون به دل پيغمبرانشان كرده اند؛چه كم مي آوريم اي پيروان بني اسرائيل !راستي چند بار براي فرج موعود خود به بيابان رفته وبه اندازه نيازمان به باران نياز به اورا باور كرده ايم.چه خوب گفته بود آن نويسنده ي شهير :مااز بني اسرائيل هم بني اسرائيل تريم.
وامروز...امروز...امروز!امروزمن وتو تنها مانده ايم ،بي وصي خدا،بي حجت كبريائي ،بي موعودي كه گشايشي دركارمان كند؛ديو تنوره كش زخم ديده ازآن سوي مرزهاي من وتو ،باهمه توان خود پاي در ركاب دجالي خويش كرده وبر من وتو وما مي تازد وما...حيران ايستاده ايم .بين رنگ ها وريا ها ،قامت ها وقبا ها،سينه چاك چيزها وكس هايي كه نمي شناسيمشان ومنكوب فتنه هايي كه راه گريز از آن ها برما بسته است.
آئينه شو جمال پري طلعتان طلب
جاروب زن به خانه وپس ميهمان طلب
رهبر اين شيعه خانه ي هزار پاره،ازهرگوشه ي دنيا ،دست طلب به سوي خدا بر مي آورد وبه پيشگاه آخرين وصي خدا با قلبي اندوهناك وقلمي شكسته مي نگارد:ماجان ناقابل واندك آبروي خود را كف دست گرفته ايم وآن را درراه انقلاب واسلام فدا خواهيم كرد،مااين راه را باقدرت ادامه خواهيم داد وشما كه صاحب حقيقي اين انقلاب وكشور هستيد براي ما دعا كنيد...باشد كه نهال صبر وشاخه هاي هوشيارمان بردهد وآخرين فرج ازآن ماباشد.
