يوسف اي گمشده در بي سروساماني ها
اين غزل خواني ها ،معركه گرداني ها
سربازار شلوغ است،توتنها ماندي
همه جمع اند،چه شهري،چه بياباني ها
چيزي ازسوره يوسف به عزيزي نرسيد
بس كه درحق تو كردند مسلماني ها
همه در دست ترنجي واز اين مي رنجي
كه به نام توگرفتند چه مهماني ها
خواب ديدم كه زليخايم وعاشق شده ام
اي كه تعبير تو پايان پريشاني ها
گوئيد به خلق جهان جانان جانان آمده
به جسم بي جان بشر از اين خبر جان آمده
ده مژده بر پير وجوان حامي قران آمده
بررهروان حق بگو محبوب يزدان آمده
دلداده گان را مژده ده يوسف زكنعان آمده
استاد عالي رتبه پير جماران آمده
رزمندگان را كن خبر مهدي بميران آمده
دريانوردان را بگو طوفان به پايان آمده
بر گوهر اين روز را هنگام جولان آمده
كامد خدارا در جهان قائم مقام آخرين
اينك به پاس مقدمش تكبير اي مستضعفين
بين زمين وآسمان گويد منادا دم به دم
شادي رسيد وباز شد برروي ماباب كرم
جنگ نرم؟
خيلي خلاصه جنگ نرم يعني تصرف قلب ها ومغز ها يعني مقبوليت درذهن ها وپذيرفته شدن درقلب ها.اگر درجنگ سخت ،سرزمين تصرف مي شود،درجنگ نرم قلب ومغز افراد تصرف مي شود.يك قدرت سخت افزاري با قوه قهريه سرزميني را اشغال مي كند خرمشهر وآبادان را مي گيرد وما دقيقا مي دانيم كه تا كجا سقوط كرده ودشمن پيشروي كرده است.اما درجنگ نرم تك تك آحاد آن جامعه مي شوند نقطه هدف و دشمن سعي مي كند تك تك قيب ومغز اين افراد را تصرف كند؛قلب را با حب وبغز ومغز را با شك ويقين.آيا سازوكار چنين محيطي ،نظامي است؟آيا با استفاده از توپ وتانك وبا قوه قهريه مي توانيد قلب ومغز كسي را تصرف كنيد؟با توپ وتانك فقط مي شود قلب ها ومغز هارا متلاشي كرد ومي شود رعب ووحشت ايجاد كرد اما نمي شود تصرفشان كرد.براي تصرف قلب ومغز ازدوقاعده استفاده مي كنند:با حب وبغض قلب ارضا وتصرف مي شود وبا شك ويقين مغز وذهن تصرف واقناع مي گردد.
دفاع مقدس چون از يك فلسفه نظامي مدون ومشخص شناخته شده اي تبعيت نمي كرد مباني مورد نظري كه مبتني برآن اين دفاع شكل گرفت،مباني موجود درفروع دين بود.همان كاركرد ها وچارچوب هايي بود كه درفروع دين مد نظر بود.ازنماز وروزه وتا به ويژه مفهومي به نام جهاد.مادر چنين شرايطي درگير يك كار فرهنگي بوديم نه يك كار نظامي؛يعني جامعه ما داشت يك كار فرهنگي انجام مي داد نه يك كار ابتدا به ساكن نظامي را.چرا؟چون درحوزه كار فرهنگي دانشمندان وژورناليست ها واصحاب رسانه ها باايجاد شك ويقين واقناع ذهن ها را تصرف مي كنند وهنرمندان وورزشكاران وگروه هايي از اين دست با ارضا ازطريق حب وبغض ،قلب هارا فتح مي كنند .كارفرهنگي يعني همين.
فرازي ازبيانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت نيمه شعبان 29/6/84:
وجود مقدس بيت الله اعظم ارواحنافداه ادامه سلسله داعيان الهي است كه درزيارت آل ياسين مي خوانيد:(الاسلام وعليك ياداعي الله ورباني آياته)يعني شما امروز همان دعوت ابراهيم آهمان دعوت موسي همان دعوت عيسي همان دعوت همه پيغمبران ومصلحان الهي ودعوت پيامبر خاتم رادر وجود حضرت بقيه الله مجسم مي بينيد.آن بزرگوار وارث همه آن ها است ودعوت وپرچم همه آن ها رادردست دارد ...فرج يعني گشايش .وقتي مي گويند :(درهمه حال منتظر فرج باشيد معنايش اين است كه هربن بستي قابل گشودن است .مسلمانان با درس "انتظار فرج"مي آموزند كه هيچ بن بستي درزندگي بشر وجود ندارد كه نشود آن راگشود...دربن بست هاي جاري زندگي نيز همين فرج متوقع ومورد انتظار است.انتظار فرج راافضل اعمال دانسته اند يعني انتظار يك عمل است ،بي عملي نيست ،يك آماده سازي است يك تقويت انگيزه در دل ودرون است،يك نشاط وتحرك وپويايي است درهمه زمينه ها ...يعني ملت ها وامت ها نبايد ازفرج وگشايش مايوس شوند.
ناله كم كن دل ديوانه كه يار آمدني است
گردي از دور بلند است كمي خيره بمان
پلك برهم منه آخر كه سواري آمدني است
كوچه را آب بزن، آينه در دست بگير
سوره وصل بخوان زان كه نگار آمدني است
رقص شمشير به دستان بلندش زيباست
آخرين حيدراين ايل و تبار آمدني است
زود اسپند نما دود كه چشمش نزنند
يوسفم را كه دراين شهر و ديار آمدني است ------------------------------------------------------------------------------------------
متن در ادامه مطلب
ايمان به حتميت ظهور منجي عالم درفكر عموم انسان ها وجود دارد،منشا اين فكر يك رشته اصول قوي ومتين است كه از سرشت وفطرت اصيل انساني سرچمه گرفته است؛زيرا بشر فطرتا طالب رسيدن به كمال درتمام زمينه هاي مربوط به خود است واو مي داند كه اين كمال تنها درسايه حكومت عدل توحيدي تحقق مي يابد.
شهيد صدر مي فرمايد: (اعتقاد به مهدي (ع)تنها نشانه يك باور اسلامي با رنگ خاص ديني نيست بلكه افزون برآن عنواني است بر خواسته ها وآرزوهاي همه انسان ها باكيش هاومذاهب گوناگون ونيز بازده الهام فطري مردم است كه با همه اختلاف هايشان درعقيده ومذهب دريافته اند كه براي انسانيت درروي زمين روز موعودي خواهد بود كه با فرارسيدن آن هدف نهايي ومقصد بزرگ رسالت هاي آسماني تحقق مي يابد....)
برهان فطرت رابا بيان ها مختلف مي توان تبيين نمود:
بيان اول
الف- انسان دردرون خود ميل به حكومت عدل جهاني توحيدي را احساس مي كند.
ب – اين حكومت بايد موجود شود زيرا ميل وكشش دروني از امورذات الاضافه است كه بدون مضاف اليه امكان پذير نيست.
ج-مصداق كامل آن حكومت حضرت مهدي (ع)است.
نتيجه:حكومت عدل جهاني ضرورت دارد.
بيان دوم:
الف- انسان با قطع اميد ازوضعيت موجود جهان احساس نوعي اميد به حكومتي برتر دارد.
ب- وجود چنين اميدي دليل برتحقق آن درعالم خواهد بود.
نتيجه:حكومت عدل جهاني ضرورت دارد.
بيان سوم
الف- انسان فطرتا از ظلم متنفر است .
ب- انسان آنچه را كه از او متنفر است طبيعتا نابودي آن را خوش دارد.
ج- بشر خود به تنهايي قادر براين عمل نيست.
نتيجه:برپايي حكومتي كه در آن اثري از ظلم نباشد ضرورت دارد.
آیا ممكن است كودكى پنچ ساله پیشوایى مسلمین را داشته باشد؟
در ظلمت دل آب حيات است حسين(ع)
درديده تشنگان فرات است حسين(ع)
جاويد شد ازقيام اودين خدا
مصباح هدي فلك نجات است حسين(ع)
دروجه خدا مظهر ذات است حسين(ع)
دركعبه دل هاعرفات است حسين(ع)
اززمزم عشق اوبود آب حيات
تسنيم به يوم عرصات است حسين(ع)
ميلاد سرور شهيدان مبارك باد.
ب)سطح حكومتي؛ منتظران مصلح جهانيموظف اند با منكرات كلان حكومتي برخورد فعال وجدي داشته باشند.از آنجا كه "الناس علي دين ملوكهم"(امروزه هرچند مدل حكومت هاي پادشاهي آرام آرام به طور كلي از صحنه سياسي دنيا خارج شده است اما مفاد اين كلام هنوز صادق است زيرا دستگاه هاي تبليغاتي حكومتي ورسانه هاي دولتي به نحوي موثرتر از پيش ارزش هاي مورد نظر حاكميت ها را به توده ها تزريق مي كنند)منكراتي كه از سوي دستگاه هاي رسمي اشاعه مي گردد تاثيري به مراتب مخرب تر در بر دارد.
از سوي ديگر يكي از اساسي ترين رسالت هاي منجي موعود(عج)برچيدن بساط ظلم وحق كشي همين حاكميت هاي غير الهي وصاحبان زر وزور است.او مي آيد تا بازوان اختاپوس نظام سلطه ي جهاني را با تبر ابراهيمي خود هميشه قطع كند.
به پا خواستن مستضعفان در ركاب منجي عالم ومواجهه ي آنان با صاحبان بمب هاي هسته اي ،موشك هاي بالستيك وكلاهك هاي اتمي وسلاح هاي ميكروبي وشيميايي و...نيازمند پيش زمينه رواني مساعد است.
اگر آنان عمري را در پذيرش سلطه ي جايران سپري كرده باشند واگر كسي را به ياد نياورند كه يكبار به خود جرات كواجهه با سركردگان استكبار جهاني را داده باشد،مرعوب در مقابل حزب شيطان ،چون عادتي ثانوي در وجودشان رخنه خواهد كرد واين ضعف عمده ي روحي در موج خيز خطرات قدم هاي آنان را سست خواهد كرد.
ادامه دارد...
در شريعت مقدس اسلام تاكيد هاي فراواني مبني بر لزوم مبارزه با هرگونه فساد اخلاقي-سياسي-اجتماعي وارد شده است .شارع مقدس اين حساسيت حكيمانه را درقالب تقنين به صورت(اصل امر به معروف ونهي از منكر )ابراز كرده است.امر به معروف ونهي از منكر از ديدگاه فقه اسلامي وظيفه شرعي وهمگاني است.نتيجه ي مستقيم انجام اين فريضه "اصلاح"ومجري آن"مصلح"ناميده مي شود.
براي درك اهميت اين اصل دراسلام به ذكر آيه اي از قران ودو حديث از اهل بيت عصمت وطهارت بسنده مي كنيم.
*خداي سبحان مي فرمايد:
شما بهترين امتي هستيد كه براي انسان ها پديدار شده است،كه امر به معروف ونهي از منكر مي كنيد وبه خدا ايمان داريد.
(ال عمران 110)
*همچنين رسول خدا فرمودند:
اي مردم!خداوند مي فرمايد:امر به معروف ونهي از منكر كنيد پيش از آن كه مرا بخوانيد وبه شما پاسخ ندهم واز من درخواست كنيد شما را محروم سازم واز من ياري طلبيد،شمارا ياري نكنم.
(الترغيب والترهيب/ج3/ص233)
*امام باقر فرمودند:
(بي ترديد امر به معروف ونهي از منكر راه انبياء وطريقه ي صالحان است.امر به معروف ونهي از منكر وظيفه اي سترگ وخطير است كه ساير واجبات ديني به واسطه ي آن حلال ومشروع مي گردند ومظالم دفع مي گردد وزمين آباد مي شود واز دشمنان انتقام گرفته مي شود وامور سامان مي يابد.)
همچنين روايات فراواني بيانگر اين نكته است كه چنانكه اين فريضه ترك شود اشرار برجامعه حاكم خواهند شد وعذاب الهي بر آن جامعه نازل خواهد شد.
امر به معروف ونهي ارز منكر در عصر غيبت دو ويژگي دارد:
الف)سطح فردي
در هر انقلابي پس از پيروزي وتثبيت نياز اساسي ونخستين ضرورت وجود نيروي انساني مجرب وقابل اعتماد است.
از اين رو ،تشكل هاي سياسي ،احزاب،تراست هاي قدرتو...به مسئله "كادر سازي"اهميت جدي مي دهند.انقلاب عظيم مصلح جهاني هم از اين قائده مستثني نيست يعني راس مخروط رهبري انقلاب براي اداره كشوري به گستردگي چنمد قاره وتثبيت پايه هاي تمدن نوين خود به حجم عظيمي از نيروي ورزيده ي قابل اعتماد انساني نياز دارد وجامعه ي منتظران در عصر غيبت وتا پيش از ظهور حضرت بايد در درون خود عمليات بنيادين كادر سازي را آغاز كند.
يكي از شاخص هاي اصلي كادر انقلابي حكومت مهدوي ،پارسايي وتهذيب نفس وآراستگي به مكارم اخلاق و...است.يقينا در جامعه اي كه داعيان به خير ونيكي وبازدارندگان از شر وزشتي وجود نداشته باشد نفوس مهذب بستري مساعد براي رشد وتكثير پيدا نمي كنندبه ويژه اگر قراتر نباشد كه شكوفايي استعداد هاي معنوي در قالب تنگ استثنا ها محصور گردد.
بنابراين امر به معروف ونهي از منكر نسبت به تك تك افراد پيش نيازي اساسي براي پرورش كادر فرماندهان وكارگزاران حكومت مصلح جهاني است.حكومتي كه به فرماندهان ارشد لشگري ومديران برجسته ي كشوري بسياري در مرحله ي اول وفرماندهان ومديران انبوهي در درجه ي دوم نيازمند است.
ادامه دارد....
چند تا جمله زيبا كه يكي به من هديه داده بود چون برام خيلي با ارزش هستن من اونا رو براي دوستاي عزيزم مي زارم:
*انسان خالق شرايط زندگي خويش است نه تابع ان.
*درس بخوانيد كه حافظ شما باشد نه شما ان را حفظ كنيد.
*كاش خوبي ها ودوستي ها هم ه اندازه ي بدي ها ودشمني ها به چشم مي امدند.
*از خود راضي باشيم نه ازخود راضي.
ما همه خوابيم وحقيقت به جز اين نيست كه ما غايبيم و او منتظر آمدن ماست
دلم به ياد تو امشب بهانه مي گيرد
نشان وصل تو را عاشقانه مي گيرد
زخون عشق تو اي يوسف اهورايي
كبوتر دل آب ودانه مي گيرد
اگر فراق تو از ديده روشني برده است
شرار عشق تو در دل زبانه مي گيرد
شده است ساغر جان پر زعشق حسين
كمان عشق تو دل را نشانه مي گيرد
نگاه خسته ام از فراسوي هجرانت
نشان آن مدفن بي نشانه مي گيرد
شب فراق تو دردا زبس كه يلدايي است
طلوع وصل تو رنگ افسانه مي گيرد
اگر به خانه چشمم تو پانهي روزي
بهار دل من آشيانه مي گيرد
تو اي طراوت باران ،امام پنهان
بيا بيا دلم زدست زمانه مي گيرد
اگر مومنان همان گونه كه براي كسب رزق وروزي خود مي كوشند وبا انواع شيوه هاي تبليغاتي درصدد تبليغ كالاي خود وبه دست آوردن ثروت بيشتري مي باشند تنها درصدي از اين تلاش را وقف اعتلاي كلمه حق يعني امام زمان (عج)كنند مطمئنا به زودي شاهد دوران طلائي ظهور خواهيم بود ولي متاسفانه چه اندكند گوش هاي شنوا ودل هاي آگاه وهمت هاي مردانه تابه فكر فروروند وحركتي را اغاز كنند حركتي اول از قلب خويش يعني آشتي دادن دل با امام خود وسپس آشنايي وآشتي دادن قلب هاي ديگران با امام عصر (عج).
خدايا!آيا مي شود از صد نفر مومن حداقل يك نفر جوانمرد پيدا شود وكمر همت ببندد وهمه امكانات خود را صرف زنده كردن ياد امام كند وامام خودرا مقدم برخويش داند؟
براي مثال :اگر شما عزيزي مثلا فرزند كوچكي داشته باشيد هنگامي كه به هر مغازه لباس فروشي گذرتان بيفتد حتي اگر اتفاقي هم باشد به محض اين كه چشم شما به لباس هاي دخترانه يا.. مي افتد حتي اگر پول هم نداشته باشيد در دل آرزو مي كنيد كه اي كاش مي توانستم اين لباس يا ان شيريني رابراي فرزندم مي خريدم اصولا انسان به هر چيز خوبي كه بر مي خورد ارزو مي كند كه براي محبوبش آن را تهيه كند.
يك مومن ومنتظر صادق ودلسوخته نيز بايد اين چنين باشد يعني به هر ابزاري كه مي رسد بايد در قلب خويش آرزو كند كه اي كاش توانايي آن را پيدا كند واز آن ابزار در جهت تبليغ امام خود استفاده نمايد تا خداي تعالي نيز بر اساس آرزوي صادقانه اش آن شي وابزار را در اختيارش قرار دهد.
براي مثال به محض ديدن يك كامپيوتر در دل ارزو كند اي كاش با اين ابزار مي توانستم تلشي در جهت تبليغ براي امام خويش داشته باشم.
شايد يكي از حكمت هايي كه فرمودند دينداري در آخر الزمان مانند نگه داشتن آتش در كف دست مشكل است همين باشد يعني اين كه بتوان امام غائب خود را مقدم بر همه چيز بداني.
چقدر خرج هاي زائد وغيز ضروري براي دنياي خود صرف مي كنيم وخيلي ماهرانه هم توجيه مي كنيم ولي چه مقدار صرف تبيغات ونشر ياد امام زمان مي نماييم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
